![]() |
۱۳۸۵ تیر ۵, دوشنبه ●چند تز در مورد جنبش زنان
........................................................................................اگر تنها حاصل سرکوب وحشيانهی تجمع بيست و دو خرداد توجه بيشتر به حقوق زنان و بحث و گفتوگو پيرامون آن باشد دستآورد کمی نيست. سعی میکنم طی چند مطلب ناپيوسته نظرت خود را در مورد جنبش زنان بنويسم اميدوارم اين نوشتن حداقل به پالايش ذهنی خودم کمک کند. 1- جنبش زنان جنبشی زنانه نيست. ما انسان هستيم و در اجتماع انسانی هويت وجودی پيدا میکنيم. انسان به ما هو انسان به عنوان موجودی تک و جداافتاده وجود ندارد انسان فقط در جامعه انسانی معنا پيدا میکند. انسان به عنوان موجودی بيولوژيک به دو جنس "نر" و "ماده" قابل تقسيم است البته اين تقسيمبندی نيز تقسيمبندی صلب و بدون خطوط خاکستری نيست. امروز میبينيم که نسبتا به راحتی حتا میتوان تغيير جنسيت فيزيولوژيکی داد اما به هر حال اگر در حوزهی فيزيولوژيکی و جانورشناسی دو جنس "نر" و "ماده" و به طبع آن "چيز"های "زنانه" و "مردانه" وجود دارد در حوزهی اجتماع هيچ مرزبندی "زنانهگی" و "مردانهگی" عينی وجود ندارد و هر چه هست از تاريخی است روزگاری نبوده است و روزگاری نخواهد بود. با اين استدلال "حقوق زنانه"، "شغل زنانه"، "هنر زنانه"، "ادبيات زنانه"... وجود عينی ندارد و انگارهای ذهنی است. "جنبش زنان" به مفهوم جنبشی که "زنان" به عنوان جنس ماده برای دوپاره کردن جامعه انسانی به "زن" و "مرد" از آن سخن میگويند جنبشی انحرافی است. "جنبش زنان" که توسط زنان و مردان معتقد به لغو "زنانهگی" و "مردانهگی" در جريان است جنبشی برابرطلبانه و انسانگراست و ساير جنبشهای برابرطلبانه و آزادیخواهانه را در کنار خود میبيند و در واقع يک سمفونی است که با سازهای مختلف نواخته میشود. زنان و مردانی که برای به دست آوردن حقوق برابر زنان و مردان تلاش میکنند همانها هستند که بار مبارزه با ديکتاتوری و خفقان را هم به دوش میکشند همانها هستند که از حقوق ملتهای مختلف ساکن در ايران هم دفاع میکنند همانها هستند که از حقوق کارگران هم دفاع میکنند و همانها هستند که اين مبارزه را فراتر از مرزهای کشوری واحد میدانند و به جهانی برابر و آزاد و انسانی میانديشند. نبصره: وقتی از برابری "زنان" و "مردان" و لغو صفتهای "زنانه" و "مردانه" صحبت میکنيم. نبايد فراموش کنيم چند هزار سال زندهگی مردسالارانه همدوشی زنان و مردان را غيررقابتی و ناعادلانه کرده است برای جبران اين عقبنگهداشتهشدهگی تاريخی بايد در شريط برابر فرصت بيشتری به زنان داد به همين دليل در اين مرحلهی تاريخی تفکيک اجتماعی "زنان" و "مردان" هر جا به سود زنان باشد بايد حفظ شود. حاشيه: شعار برابری زن و مرد در بسياری از موارد بهٌورت عوامفريبانه و در جهت نفی حقوق زنان به کار میرود. مثلا فراموش نکنيم وقتی خاتمی به کمک "زنان" و با حمايت گستردهی آنان به رياست جمهوری رسيد در بحث انتخاب وزير زن پز روشنفکران مدافع حقوق زنان گرفت و با اعلام اين که او شايستهسالاری را در نظر میگيرد از انتخاب وزير زن خودداری کرد. در صورتی که (هرچند زنانی در اين کشور وجود دارد که يکتنه از تمام دولت خاتمی کارآمدتر اند.) درست آن بود که بهای مديريت احتمالا ضعيفتر چند زن در کابينه را به ازای حضور زنان در دولت خريد. هر چند همه میدانيم حرف خاتمی استدلالی عوامفريبانه بود و او و جريان منتسب به او جريانی ضدزن است. تمام جناحهای مختلف رژيم بر سر هر چه اختلاف داشته باشند در ضديتشان برعليه حقوق زنان اخلافی ندارند و روشنفکرترينشان وقتی پای حقوق زنان در بين باشد به مرتجعانی عجيب و غريب تبديل میشوند. اين حتا محدود به حکومت هم نمیشود تمام جريانهای اسلامی حتا راديکالترينشان در حقوق زنان مرتجع هستند. چند سال پيش به طور تصادفی در خانهی دوستی که ماهواره داشت به شبکهی ماهوارهی مجاهدين خلق برخورد کردم در آنجا خانم قجرعضدانلو(رجوی) داشت در مورد حقوق والايی که اسلام برای زنان قايل است حرف میزد. میگفت: "ببنيد اسلام در هزار و چهارصد سال پيش چه ارزشی برای زن قايل است که میگويد زن میتواند برای شير دادن بچه طلب پول کند! و میتواند از شير دادن بچه استنکاف ورزد و بگويد مرد بايد برود دايه بگيرد!" کسی در ميان آن جمع سرجنبان آهچقدراسلامبهزناناهميتمیدهد کسی نبود که بگويد: خانم اين بهترين دليل است که از نظر اسلام کودک متعلق به پدر است و سهم مادر در حد مستخدمی که بايد به بچهی آقا برسد و البته اسلام اينقدر والاست که اجازهی لغو اين استخدام را میدهد. چکيده: جنبش زنان جنبشی انسانی است برای لغو چند هزار سال تاريخ و فرهنگ و سنت و اقتصاد مردسالارانه و در اين جنبش زنان و مردانی حضور دارند که به جامعه انسانی بدون تفکيک "زنانه" و "مردانه" معتقد هستند. تا نظر شما چی باشه؟ ۱۳۸۵ خرداد ۲۵, پنجشنبه ●فوتبال و سياست!
........................................................................................ديگر همه میدانيم که وقتی چيزی بتواند مردم سراسر جهان را پای تلهويزيون و راديو و اينترنت بنشاند و روزنامه به دستشان بدهد تا خبرهای مربوط به آن را پيگری کنند فرصت مناسبی به دست سياستمدارن میافتد تا بتوانند در هياهوی پيش آمده دست به کارهايی بزنند که صدایاش شنيده نشود. در هياهوی جامجهانی هيجدهم صهيونيستها به بمب برسر مردم بیپناه فلسطين ريختن رو آوردند و باسکیها هم اسپانيا را به بمب بستند و احتمالا قرار است مردم ايران هم "حق مسلمشان در دستيابی به انرژی هستهای"! را فراموش کنند و سناريوی تعلق و تشويق به خوبی اجرا شود. اگر شنبه ايران بتواند بر پرتغال پيروز شود اين سناريو به درآماتيکترين شکلاش اجرا میشود اما اگر شکست مفتضحانهی ديگری در پی باشد آنوقت کار دشوار میشود. به هر حال اين روزها وقتی همه در حال تماشای فوتبال هستند گوشتان را تيز کنيد تا خبرهای ديگر را بشنويد. تا نظر شما چی باشه؟ ۱۳۸۵ خرداد ۲۲, دوشنبه ●بار ديگر به خاک و خون کشيدنمان
........................................................................................![]() اين خون انسان باشرفی است که حقارت زيستن در سرزمينی که انسان را به پستی کشانده است تاب نياورد و در دل تاريکترين و يلدايیترين شبهای اين سرزمين از آزادی و صبح سخن گفت و توسط خفاشان آزادی ستيز به خاک و خون کشيده شد. اين عکس دقايقی پيش در پارک ميدان هفت تير گرفته شده است. درود بر زنان و مردانی (صد البته بهويژه زنانی) که فرياد آزادی سردادند تا به جهانيان نشان دهند لايق زيستن در سرزمينی نيستند که حقارتبارترين قوانين به آنها تحميل میشود. اينجا ايران است و رئيس جمهور اين سرزمين دلقکی نيست که به شعبدهی قدرت و ثروت و حماقت عنوان رياست اين جمهور را يدک میکشد. رئيس جمهورش دختر جوانی است که از سگهای افسارپاره کرده و از سياستبازان مکار نترسيد و حق انسانیاش را طلب کرد. درود بر پدران و مادرن و خواهران و برادران و همسران و فرزندانی که امشب تا صبح پلک برهم نخواهند زد و آزادی عزيز در بندشان را از حکومتی سروپا وحشی و افسارگسيخته طلب میکنند. تف برکسانی که به دلايل شخصی و زبونی شخصيتشان و منافع خرد گروهیشان اجازه نمیدهند جنبش مردم ايران برای آزادی و برابری و کرامت انسانی متحد و يکپارچه شود و هر بار سعی میکنند با ترديد آفرينیهای دايیجان ناپلئونی و تصفيه حسابهای شخصی و خودنمايی حقيرانه اين جنبش را تنها بگذارند. زنده باد آزادی زنده باد برابری بیقيد و شرط و تبصرهی زنان و مردان پینوشت:(چند لينک) گزارش زيتونی بیانیه شماره 3: خشونت پلیس در برخورد با تجمع مسالمت آمیز زنان را محکوم می کنیم ما فقط رد می شویم. چند عکس از آرش عاشورینيا خشونت در تجمع زنان (کلی لينک در وب لاگ پرستوی عزيز هست.) چند عکس ديگر ار مدان هفت تير! خبرهای خوبی ندارم زنان ، با باتوم زنان هم کتک خوردند معجون مسالمت و حقوق اسامی بازداشت شدهگان تا نظر شما چی باشه؟ ۱۳۸۵ خرداد ۱۸, پنجشنبه ●22 خرداد: اعتراض به قوانين زن ستيز
........................................................................................![]() چند روز پيش شاهد واقعهای در ارادهی ثبت احوال بودم که از نفس کشيدن در اين جهان و اين سرزمين شرمنده شدم. زنی به ادارهی ثبت احوال مراجعه کرده بود تا تقاضای المثنا برای شناسنامهی مفقود شدهی فرزند دو سالهاش بکند. زن ميانسالی از طبقهی متوسط پايين بود، چادر به سر داشت و با خواهش و التماس، از مرد برعنقی که پشت ميز نشسته بود و پنداری ارث پدرش را از مراجعه کنندهگان طلب کار بود، تقاظا میکرد تا مشکلاش را حل کند و مرد با عصبانيت میگفت بايد پدر بچه بيايد و زن میگفت پدرش فوت کرده و بچههای تحت تکفل او هستند و مرد میگفت خانم نمیشود اگر پدرش فوت کرده بگويد پدربزرگاش بيايد و زن نمیتوانست درک کند يعنی چه؟ آخر به پدربزرگ که سال تا ماه نمیداند نوههایاش با چه مشقتی زندهگی میکنند و گذران عمر میکنند چه ربطی دارد؟ حالا بايد برود کلی خواهش و التماس کند و حتما حرف بشنود که مادر خوبی نيست و نتوانسته از شناسنامه مراقبت کند... و برای امضای زير ورقهای به ادارهی ثبت احول بيايد! من نتوانستم جلوی خودم را بگيرم اما مرد بدعنق روی خوشتری به من نشان داد و گفت: آقا من مجری قانون هستم برويد قانون را عوض کنيد! میخواستم به زن بگويم اين قوانين همان دينی است که چادرش را به سر کردهای اما با خود گفتم نمک به دل ريش ريش او نپاشم و هيچ نگفتم. زن بغض کرده و سرشکسته آنجا را ترک کرد و من از ايرانی بودنم از بدنيا آمدن در خانوادهای مسلمان و از مرد بودنم شرمنده شدم. قرنهاست که زنان در مبارزهای بیوقفه حقوقی را طلب میکنند که مانند حق نفس کشيدن بنيادی است و از انسان بودن انسان منفک ناپذير است. اين مبارزه در بسياری از کشورهای جهان به مرزهای اميدوار کنندهای رسيده است اما در ايران با عقبگردی تاريخی به مرزهای قبل از رنساسنی رانده شده است. در بيست و دوم خرداد ماه زنان در ميدان هفت تير گردهم میآيند تا صد سال پس از مشروطه نسبت به نداشتن حقوقی که سالهاست زنان ديگر در سراسر جهان به دست آوردهاند اعترض کنند. چقدر خوب است که زنان در سراسر جهان در اين روز زنان معترض در ميدان هفت تير را تنها نگذارند. 22 خرداد: تجمع مسالمتآميز زنان در اعتراض به قوانين زن ستيز گاياتري اسپيواك فمينيست و نظريهپرداز جهان از تجمع 22 خرداد زنان ايراني حمايت كرد انجمن زنان نوبليست از تجمع 22 خرداد زنان ايراني حمايت كردند وبلاگ خبری پنلاگ: اعلامیه انجمن دفاع از حقوق زنان در ایران در حمایت از گردهمايی 22 خرداد تا نظر شما چی باشه؟ |
|